محکوم به گناه
مطالب رمانتیک وعاشقانه
عشق من ... !
عجب حالي را در وجود من گذاشته اي ...
حالي كه مرا توان گفتنش نيست ...
قلم در برابر نوشتنش سر تعظيم دارد ...
گوشي را ياراي شنيدنش نيست ...
حالي كه مرا با خود مي برد همچون ذره اي خاشاك ...
كه بوسه نسيم او را به هر كنجي مي كشاند ...
حالي كه فرصت تفكر را از مغز پوچ من گرفت ...
حال رنجورم راچگونه درمان كنم ؟
در حالي كه نمي دانم كي و چگونه گرفتارش شدم !
حالي كه حتي خودم هم نمي دانم كه دردم چيست و ناله ام
از كيست ؟!
از كه بايد بنالم كه هر چه بر مغز سبك بالم فشار آوردم ...
دشمنی چون خودم یافت نشد ...
خدای من فقط تو می دانی که در وجودم چه می گذرد ...
توسط تیلور
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, ساعت
10:47 توسط تیلور| نظر بدهيد |
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |